(offline)
*خا نه اي دارم كوچك
* و دلي * كه در ان پنجره ايست *پر تنهايي و شب * همه جا خالي عشق *دلم ازرده اين تنهايي ست *از كجا * مي توان *يك سبد عاطفه *در وسعت دلهاپاشيد غم بي عاطفگي همه را خواهد كشت*
User CommentsAdd your commentPlease login or register to submit your comment. |
به قدر شبنمی مجنون بمانیم
بیا گه گاه از روی محبت
کمی از درد لیلی را بخوانیم
بیا از جنگل سبز صداقت
زمانی یک گل لادن بچینیم
کنار پنجره تنها و بی تاب
طلوع آرزو ها را ببینیم
بیا یک شب به این اندیشه باشیم
چرا این آبی زیبا کبود است
شبی که بینوا می سوخت از تب
کنار او افق شاید نبودست
بیا یک شب برای قلب هامان
ز نور عاطفه قابی بسازیم
برای آسمان این دل پاک
بیا یک بار مهتابی بسازیم
Posted on: Nov 6th 2011, 2:04:08pm
باید بگذاری بغض ها روی هم جمع شوند و جمع شوند ....تا کوه شوند ، تا سخت شوند ،
همین ها تو را میسازد...سنگت می کند درست مثل خودش !
باید یادت باشد حالا که نیست
اشکهایت را ندهی هرکسی پاک کند ...میدانی؟
... آخر هرکسی لیاقت تو و اشکهایت را ندارد.
Posted on: Nov 6th 2011, 2:00:48pm